آی عشق،آی عشق چهره ی آبیت پیدا نیست.

یه زمانی مینوشتم از تو.تو وجود داشتی،تو نوک قلمم بودی و همینکه قلم رو روی تن سپید کاغذ میذاشتم  تو جاری میشدی.شعر میشدی.شور میشدی.یه زمانی مینوشتم از تو.تو وجود داشتی.،یه زمانی "تو" مخاطب خاص داشت و تو مخاطب خاص نوشته هام بودی.نوشته هام رنگ لبخند تورو داشت.نامجو میخوند :(ای ساروان ای کاروان لیلای من کجا میبری) و تو لبخند میزدی و لبخندت رنگ میزد سپیدی دفترم رو.یه زمانی عشق بود.عشق پیدا بود.چهره اش آبی بود.آبی عشق بود.آبی پیدا بود.تو آبی بود،تو رویا بود. قلم گیج میخورد حول محور "تو".و هنوز گیج میخوره گیج میخوره."تو " خط خطی میشی."تو" از خط خطی های من میشی.و هنوز نامجو میخونه:

تو اکنون ز عشقم گریزانی/غمم را ز چشمم نمیخوانی /از این غم چه حالم نمیدانی.........  

دفترو میبندم روی تو.   


    پ.ن.توجه:این تو مخاطب خاصی داشت                 

بازی (دخترونه_پسرونه)

زیاد از بازی های وبلاگی خوشم نمیاد.این اما فرق میکنه.داره شبیه یه کل کل با مزه مبشه.

قاعده بازی اینه که ده تا از خصلت های جنس مخالف که بدتون میاد رو بنویسین.

۱.گریه کردن خانوم ها رو نقطه ضعفشون میدونن.از کوره در رفتن،فحش دادن،پرت کردن اشیا . بلند کردن صدا هم لابد نشونه ی مردونگیه...چیه خوب؟؟؟؟؟؟؟؟؟

۲.همیشه بیان میکنن طرفدار سادگی هستن اما همینکه یه خانوم ترگل برگل و با مدل موی خشگل از کنارشون رد میشه دهنشون باز میمونه، چشماشون چارتا میشه.تا حالا دقت کرده بودین گردن آقایون ۱۸۰ درجه برمیگرده؟چیه باز؟؟؟

۳.خانوما رو متهم میکنن که با احساسشون تصمیم میگیرن.اما تصمیمات خودشون نه از روی احساسه و نه با عقل جور در میاد.هر چی هست از روی خودخواهی و غروره

۴.تا کی میخوای نقش دیوارو بازی کنی،بادی به غبغب بندازی و بگی من پشتتم.ما احتیاج به تکیه گاه نداریم.به خاطر خدا یه بار همراه باش نه تکیه گاه.

۵.ادعای رفاقتتون گوش فلک رو کر کرده.اگه انقدر با هم صمیمی هستین و پیوند برادری بستین پس چرا زیر آب رفیقتو به خاطر جلب توجه خانوما میزنی؟

۶.هر چیزی اگه یه روز مدرن بشه.تفکر آقایون از عهد پارینه سنگی تجاوز نمیکنه.

۷.(امیدوارم تعداد این مورد همون یکی باشه که من دیدم)با توام،تو که ادعای غیرتت میشه و اگه کسی به خواهرت چپ نگاه کنه خونشو حلال میدونی.حداقل توی کافی شاپ دستتو از توی یقه ی اون طفل معوم که کنارت نشسته و داره هی خودشو جمع و جور میکنه در  بیار و یه نگاه تو چشماش بکن.ببین گریش گرفته.چقدر قلدری بی غیرت؟

۸.حسود هرگز نیاسود؟چرا وقتی میگم شهاب حسینی تو فیلمه در باره الی قشنگ بازی میکنه تا بناگوشت سرخ میشه و دستتو مشت میکنی؟بیا بزن.

۹.تاکسی خونه ی بابات نیست که اینطوری نشستی.دیگه چقدر خودمو جمع و جور  کنم. بیحیا

۱۰.اه اه انقدر بدم میاد از اینایی که با ماشین جلوی پات ترمز میکنن و وقتی سوار نمیشی با یه فحش و سرو صداو سرعت زیاد گازشو میگیرن و میرن.یه کم به خودت احترام بذار.

پ.نوشت.چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

کسانی که تا الان بازی کردن:دو من...جلوتر از گرینویچ.....ماهی ها شبها میخوابند...قلم فرانسه...طلوع...کاسنی...سی میل...دریچه(زهره)که به دعوت من بازی کرد.

آرزوهای کوتاه قد

در برابر آینه می ایستم تمام قد,قدم اما نمیرسه به بلندای رویاهام.هر چی پا بلندی میکنم هم....

"چقدر بلند پروازی دختر" آینه میگه و من بهش لبخند میزنم.یادم نمیاد تو کدوم یک از پرواز های شبانه ام اون بالا بالاها گذاشتمش.نمیدونم قد من خیلی کوتاهه یا ارتفاع رویاهام زیادی بلند.که هر چی تقلا میکنم دستم به هبچ کدومشون نمیرسه.از دهنم میپره که ای کاش پر پروازم بشکنه تا انقدر دور نرم ,انقدر بالا نپرم.با خودم میگم یه روز گم میشی دختر بیا پایین, قدت رو علامت بزن, همین جا کنار آینه و رویاهاتو اندازه قدت کوچیک کن....