پاشو بیا دیگه
ته این روزمزگی آفتابی دراز کشیده ام تا بیایی
و از ازدحام کوچه ای به خلوت من پناه آوری
پای آمدن نداری شاید
از پشت شیشه های رفلکس شهرم، شهرت حتی
انتظار مرا به تماشا نشسته ای
...
+ نوشته شده در سه شنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۰ ساعت 18:6 توسط عاطفه
|